20،000 آلیاژ زیر آستانه تحمل: بررسی آب سیاه
20،000 آلیاژ زیر آستانه تحمل: بررسی آب سیاه
بررسی ها | 06/06/2018 | توسط توشیرو گیفونی
ژان کلود ون سیلویو
سیلوستر لوندگرون
یک واقعیت سینمایی جایگزین وجود دارد که در آن ژان کلود ون دام پس از سه روز پرشور و قبل از استفاده از رنگ روغن ، دو نفره برلوسکونی شد ، در حالی که Dolph Lundgren به نسخه بلوند تبدیل می شود ، بزرگ و با فرمول بسیار بهتر از سیلوستر استالونه. این یک بعد موازی است که توسط یک آقایی کانادایی به نام پاشا پاتریکی ایجاد شده است: یک زندگی طولانی به عنوان فیلمبردار در خانه که به اوج سیاه آب می رسد ، یک کارگردانی آنقدر غم انگیز است که می خواهد مجسمه بهترین فیلمبرداری در یک فیلم تلویزیونی را غبارروبی کند. نمایشی در جوایز انجمن سینماگران کانادا در سال 2017. در این دنیای کابوس ، ژان کلود ون سیلویو در محصولی که هنگام بازگشت از فیلم قبلی خود امضا کرد ، بازیگرانی است (که از یک پس از آن بازگشت). از طرف دیگر ، سیلوستر لوندگرون ، مغرورانه خنده می کند ، آگاه است که اسلی به زودی به پیشنهاد او تسلیم می شود و با شلیک راکی علیه توافق می کند. گیگا راکی آنها ابتدا بر روی پوستری که مبهم با Red Alert یادآوری می شود ، برخورد می کنند ، سپس (برای سازگاری) در یک زیردریایی حبس می شوند و منتظر یک مدل CGI و پسر ون دام می مانند تا تصمیم بگیرد آنها را آزاد کند. بنابراین بیایید به این وارونه بپردازیم که در آن ، گرچه از همان فرضیات شروع می شود ، اما تقریباً همه چیز آینه ای از سینمای خوب است. آهنگ تم!
"اگر سر و صدا نکنید ، شاید آنها متوجه نشوند که ما در حال ساخت یک فیلم هستیم"
آب سیاه واقعاً می خواهد با شرایط مناسب شروع کند. اول از همه او مشتاقانه تأکید می کند که اولین درس دوره فیلمنامه نویسی (با تمام هزینه ای که دارد) جذب شده است: چراغ سبز به یک فلاش بک اضافی ، اما باعث ایجاد جو می شود. بنابراین او می خواهد شخصیت اصلی خود را با وضوح و سرعت فیلم های واقعی مردانه تنظیم کند: هفت دقیقه ابتدایی مأمور مخفی سیا ، ژان کلود ون سیلویو ، وقت تلف نمی کند و اطلاعات ارزشمند و مفصلی را در اختیار ما قرار می دهد. مردی که می داند چگونه رانندگی کند و از اتومبیل پیاده شود ، می داند چگونه با یک همکار 40 سال جوانتر عشق ورزد ، می داند چگونه شک کند ، می داند چگونه یک کماندوی شانزده طوفان مسلح را که با اسلحه حمله می کند با اسلحه نگه دارد ، می داند که چگونه با وجود پریدن در سن ، او می داند که چگونه یک سیم کارت را در یک تلفن هوشمند قرار دهد و می داند اسم او اسکات است. اما همه این دانش مانع از دستگیری وی توسط سیا شیطانی نمی شود که وی را در یک زیردریایی نامرئی و پرتردد گوانتانامو حبس می کند و هیچ کس ، زان زان ، از آن فرار نکرده است. در همین حال ، لوندگرون بزرگ ، که در نقش یک جاسوس آلمانی به نام مارکو با تصادفی شایسته جف گلدبلوم ، از سلول خود مقابل ژان کلود ، لبخند حیله گرانه می کشد ، آبرنگ می کشد و فشارهایی را فشار می دهد ، منتظر فرار اجتناب ناپذیر است.
اینجا جایی است که راجر دیکینز برای اولین بار اختلال در قدرت را احساس کرد
JC زندانی است زیرا در اختیار داشتن کلید رمزگشایی برخی از اسناد نا مشخص ، ذخیره شده در USB در اختیار سیا بد است - مایکل کیتون از آل ساپینزا ، تنها چیزی که باعث ایجاد کهیر در این فیلم نمی شود - او قصد دارد آنها را به یک کشور سرکش عمومی بفروشد. در دقیقه 40 از 105 به نظر می رسد ترفند انگشت شست برای از بین بردن دستبند خلاص شده و ون سیلویو به پیچ و خم زیردریایی فرار می کند ، و دو CIA را متقاعد می کند - یک مدل آشکارا از نقش و لمس گوشت گاو که به طور شگفت آور Kris Van Damme ، نام هنر پسر بزرگ JC که همچنین در اداره ثبت احوال ، در زیر KRISTOPHER VAN VARENBERG علامت گذاری شده است - برای کمک به او در خلاص شدن از شر آدمهای بد. مهلت تعیین شده در دقیقه 70 از 105 ، زمانی که دالف نیز آزاد شد ، او آخرین شراب خود را می گوید و می تواند راضی به خانه بازگردد ، زیرا می داند که حرفه مهندسی شیمی هرگز آنقدر سرگرم کننده نخواهد بود که مجبور شود به طور جدی کار کند. باقیمانده فیلم در تعقیب و گریز اشتباه در فضاهای بسته ، دعوا در حرکت آهسته ، مصنوعات جملات عمومی معمولی برای فیلمنامه نویس مبتذل که ایده ابلهانه ای از این عمل دارد ، حل می شود ، پیچ و تاب هایی که حتی خاله های بزرگ قهرمانانی که می آیند بی تفاوت است. به همه مقاله های موسیقی حتی اگر دعوت نشده باشند زیرا هیچ کاری بهتر از این ندارند ، وصله کلاسیک با یک ضربه به الاغ و یادداشتی که JCVD بر روی یخچال دفاتر تولید یک ثانیه بعد از آخرین برداشت گذاشته است ، پایان می یابد: "ایبان شما او را می شناسید ، دور و برتان را می بینید. اما حتی نه ».
فیلمی چه جایزه ای می برد که فقط یک شات داشته باشد و بتوان آن را ذخیره کرد؟
خلاصه از نظر پاشا پاتریکی ، آب سیاه قرار بود چیزی با دو افسانه سینمای بی شرمانه باشد که در یک فیلم مردانه اکشن با ملزومات اصلی طرح ، به یک فضای بسته محصور کننده آدرنالین و کلاستروفوبیک و با جایزه یک زن و شوهر محدود می شوند. زنان مستقل قوی ، زیرا ، هی ، دیگر سال 1987 نیست
- ۹۹/۰۸/۰۱